Web Analytics Made Easy - Statcounter

عصر ایران ؛ نهال موسوی - روز 9 مرداد روز ملی اهدا خون و تاسیس سازمان انتقال خون ایران است، بی شک سازمان انتقال خون در شبکه بهداشت و درمان کشور یک نقش حیاتی دارد که بر کسی پوشیده نیست، اما شاید بسیاری ندانند که در روند تاسیس و شکل گیری این سازمان یک فیلم سینمایی بسیار تاثیر گذار بوده است. 

سال 1353 داریوش مهرجویی با ساختن فیلم دایره مینا دست بر روی یک مشکل حاد آن زمان به اسم خون فروشی گذاشت، فیلم به مدت 3 سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانهٔ نمایش گرفت، توقیف چند ساله فیلم و موضوع متفاوت و جسورانه‌اش به همراه استفاده از ستاره‌های سینمای تجاری مانند فروزان، «دایرهٔ مینا» را به جنجالی‌ترین ساختهٔ مهرجویی تا آن زمان تبدیل کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اشتباه برداشت نشود روند تاسیس سازمان انتقال خون قبل از سال 1353 آغاز شده بود که عاقبت با تلاش‌های دکتر فریدون علا به ثمر نشست اما فیلم دایره مینا آن مهر تمام کننده‌ای بود که وجود چنین سازمانی را حیاتی نشان داد.

در سال 1395 علی اکبر پورفتح الله، مدیرعامل وقت سازمان انتقال خون ایران، در یک مراسم نمایش دایره مینا و تقدیر از داریوش مهرجویی گفت: «خوشبختانه ایران در خصوص اهداء خون توانسته همپای کشورهای توسعه یافته عمل کند و 100 درصد خون اهداء شده در ایران داوطلبانه و به شکل ایثارگرانه است. [...] همه ما مرهون حرکت بزرگ داریوش مهرجویی در این زمینه هستیم.»

دایره مینا بعد از فیلم گاو دومین فیلمی است که مهرجویی براساس داستانی از غلامحسین ساعدی و با همکاری و مشارکت او ساخت. فیلم‌نامه دایره مینا اقتباس شده از داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های گور و گهواره ساعدی است اما خود مهرجویی روایتی دیگر در اینن باره دارد که در پایین آورده شده است.

داستان فیلم دایره مینا

خلاصه داستان فیلم دایره مینا این است که: «پسر جوانی به نام علی (سعید کنگرانی) که با خانواده‌اش در محله‌های حاشیه‌نشین تهران زندگی می‌کند، پدر بیمارش (اسماعیل محمدی) را برای معالجه به بیمارستان بزرگی می‌برد. 

نمی‌تواند پدرش را بستری کند و در پیاده‌رو کنار نرده‌های بیمارستان چند روزی را سپری می‌کنند تا این که با شخصی به نام سامری (عزت‌الله انتظامی) روبه‌رو می‌شوند. پدر از او کمک می‌خواهد، سامری به پدر و پسر می‌گوید که اگر می‌خواهند به سادگی پول زیادی به دست آورند فردای آن روز صبح زود ساعت شش سر چهارراه منتظر او باشند. 

صبح روز بعد سامری، علی و پدرش را سوار کامیونی می‌کند که چند نفر دیگر در آن هستند. آن‌ها نمی‌دانند برای چه و به کجا می‌روند و پرسش‌های‌شان بی پاسخ می‌ماند. در آزمایشگاه پدر متوجه می‌شود که می‌خواهند از او خون بگیرند او اعتراض می‌کند و اجازه نمی‌دهد از او خون بگیرند ولی از علی خون گرفته می‌شود و سامری در مقابل ۲۰ تومان به او می‌دهد. 

سامری دلال خون است و خون مستمندان و معتادان را ارزان می‌خرد و به بیمارستان‌ها می‌فروشد. علی طی رفت‌وآمد به بیمارستان با راننده آمبولانس به نام اسماعیل (علی نصیریان) و پرستار جوانی به نام زهرا (فروزان) آشنا می‌شود. 

سامری از پسر می‌خواهد برای او کار کند و برای آزمایشگاه خون‌گیری دهندهٔ خون جمع‌آوری کند و بدین ترتیب علی تبدیل به یکی از پادوهای سامری می‌شود. حال پدر روز به روز وخیم‌تر شده تا این که می‌میرد. علی در این کار روز به روز جلوتر می‌رود و زندگی تازه‌ای را شروع می‌کند.»

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی روایت مهرجویی از دایره مینا

داریوش مهرجویی چهارم شهریور سال 1397 بعد از نمایش فیلم «دایره مینا» در جشنواره فیلم سلامت درباره چگونگی شکل گیری این فیلم سخن گفت: «یکی از دوستانم به نام دکتر کیومرث فرد در شیراز روزی به من تلفن کرد و از من دعوت کرد نزد او بروم تا مراکز انتقال خون را مشاهده کنم. این مراکز از معتادان خون می‌گرفتند و وضعیت فجیعی داشتند. این پیشنهاد باعث شد به شیراز بروم و یکی دو مرکز را ببینم و تحت تأثیر قرار بگیرم.

هدف این بود که یک فیلم مستند بسازیم منتها آنقدر این قضیه پیچیده بود که فیلم مستند برای آن کافی نمی‌نمود. در آن زمان من با رییس شیر و خورشید سرخ وارد مکالمه شدم. او به من گفت معتادان اماکنی را دارند که صبح‌های زود به آنجا می‌روند و خون می‌فروشند. این مکان‌های مخوف بعداً در فیلم من استفاده شد.

براساس این قضایا شروع کردیم به فکر برای ساخت یک فیلم داستانی. در آن زمان غلامحسین ساعدی به من گفت داستانی در مورد بیمارستان نوشته و می‌توان آن را در فیلم من گنجاند.

این داستان منتهی ربطی به قضیه خون و خون فروشی نداشت. با این حال فیلمنامه نوشته شد و به وزارت فرهنگ و هنر آن زمان رفت. آنها در ابتدا مخالفت کردند و اجازه ندادند که فیلم ساخته شود. من از طریق بهمن فرمان آرا و سایر دوستانم اجازه ساخت فیلم را از مراکز خاصی گرفتم و این کوشش به ثمر رسید. 

البته فیلم ساخته شده سه سال توقیف بود. توقیف در واقع از زمان ارائه فیلمنامه شروع شده بود. دکتر فریدون علا (بنیانگذار سازمان انتقال خون ایران) تنها کسی بود که در جلسات از من دفاع کرده و به ضرورت ساخت چنین فیلمی تاکید می‌کرد.

تأیید فیلمنامه حدود 8 ماه طول کشید ولی بعد از ساخت مجدداً توقیف شد. دکتر علا در این زمان با رییس نظام پزشکی یعنی دکتر اقبال وارد مذاکره شد و حتی من روزی به دفتر دکتر اقبال رفتم و تنها با ایشان جلسه‌ای برگزار کردم. 

دکتر اقبال انگار قرص آرام بخش خورده بود و به من گفت: این چه فیلمی است که ساخته‌ای. این فیلم مثل این است که انگار شما یک هتل درجه یک و مجلل داری و به جای اینکه هتل و مجلل بودن آن را نشان دهی، یک ضرب به آشپزخانه رفتی و فقط کثیفی‌ها را نشان می‌دهی. چرا این کار را کردی؟ گفتم: می‌خواستم نسبت به کمبود خون در ایران آگاهی رسانی کنم و مردم را تشویق به اهدای خون کنیم.

آن موقع مردم از اهدای خون هراس داشتند و از مزایای بهداشتی آن با خبر نبودند. دکتر اقبال گفت: تو باید نشان می‌دادی یک فردی افتاده و حالش بد است. بعد به او شیشه خون تزریق می‌کنند و او کم کم حالش خوب می‌شود. من گفتم این فیلم و سناریو یک یا دو دقیقه بیشتر طول نمی‌کشد و به هیچ دردی نمی‌خورد. دکتر اقبال در نهایت موافقت نکرد. 

یک روز به طور خصوصی شاه با همسرش در قصر این فیلم را دید و گفت: باید کسی که این قصه را نوشته اگر دروغ گفته، محاکمه شود و اگر راست گفته باید ببینیم این دیگر چه وضعی است؟

به این ترتیب بود که بعد از سه سال توقیف، در جشن هنر شیراز، آقای قطبی، رییس وقت تلویزیون، این فیلم را پخش کرد و مورد استقبال مردم قرار گرفت. در واقع طلسم نشان دادن فیلم شکست.

مهرجویی گفت: شخصیت دکتر داوود زاده در فیلم، برگرفته از دکتر فریدون علا بود.» 

نمایش بعد از 3 سال توقیف

فیلم دایره مینا خیلی زود در جشنواره پاریس (پاییز ۱۳۵۶) به نمایش درآمد و در زمستان همان سال (۱۹۷۸) در جشنواره برلین هم نمایش داده شد. 

 اکران عمومی آن در روز ۲۳ فروردین ۱۳۵۷ در سینما آتلانتیک و دیانا در تهران بود که مورد توجه تماشاگران و منتقدین قرار گرفت. نمایش دایره مینا پس از تأخیری چهار ساله، پنج هفته در سینما آتلانتیک و شش هفته در سینما دیانا روی پرده بود و فیلم صرفنظر از اینکه با اقبال عمومی مواجه شد، تحسین صاحب‌نظران و منتقدان را نیز کسب کرد.

بهر حال آنچه مهم است این است که یک فیلم سینمایی با دست گذاشتن بر روی یک مشکل موجود در جامعه توانسته است زمینه اتفاقی بزرگ را بوجود آورد و این آن وجه از هنر است که بسیار قابل توجه است.

از این جریان باید درس آموخت و پند گرفت و صد البته پرسید امروزه چه موضوعاتی وجود دارد که بتوان با ساختن فیلم یا سریال درباره آن جامعه را قدمی به جلوتر هدایت کرد؟

کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: نقش داریوش مهرجویی در سینمای ایران همکاری دوباره علی نصیریان و داریوش مهرجویی پس از 40 سال معرفی برگزیدگان جشنواره فیلم سلامت سعید کنگرانی (بازیگر) درگذشت اگر داریوش مهرجویی به ایران بازنگشته بود... از پرستویی تا مهرجویی همه مسافر یک کشتی هستیم دفاع تمام قد پدرام شریفی (بازیگر) از داریوش مهرجویی به دنبال حواشی خارج از کشور (+عکس)

منبع: عصر ایران

کلیدواژه: دایره مینا فیلم دایره مینا داریوش مهرجویی سازمان انتقال خون سازمان انتقال خون فیلم دایره مینا داریوش مهرجویی دکتر اقبال سال توقیف یک فیلم آن زمان من گفت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۵۸۸۹۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

جایزه‌ای به نام اکبر زنجانپور اهدا شود/آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟

به گزارش خبرنگار مهر، نوزدهمین مراسم «شب کارگردان» انجمن صنفی کارگردانان تئاتر ایران و آئین نکوداشت اکبر زنجانپور، عصر یکشنبه ۹ اردیبهشت در خانه هنرمندان ایران برگزار شد.

محمد سلوکی اجرای این مراسم را بر عهده داشت و محمود دولت‌آبادی، فریبرز گلبن، اسماعیل خلج، اصغر همت، ایرج راد، حبیب رضایی، مسعود دلخواه، مهدی میامی، کاظم هژیرآزاد، مجید امرایی، محسن بهرامی، از جمله حاضران در آن بودند.

در ابتدای این مراسم شهرام گیل‌آبادی رئیس انجمن صنفی کارگردانان تئاتر گفت: امروز روز تولد استاد حمید سمندریان است. خاطرات فراوانی با نام بردن از حمید سمندریان به عنوان نشانه و تلنگر در ذهن ما ایجاد می‌شود. هیچ لحظه‌ای در تئاتر ایران ایشان از ذهن ما فراموش نمی‌شود.

وی اظهار کرد: انجمن با مرور ملاک‌های مختلف در طول سال به این نتیجه رسید که مدالیوم و نشان عالی خود را به استاد اکبر زنجانپور چهره تأثیرگذار تئاتر ایران اهدا کند. انجمن به دلایل حمایتی قصد دارد به خاطر منش فکری و کاری‌شان از ژاله علو، علیرضا کوشک‌جلالی و علی شمس نیز قدردانی کند.

وی ادامه داد: خوشحال و خرسندیم که با سختی در کنار دوستان‌مان ایستادیم و هیچ تحمیلی را نپذیرفتیم و با استقلال و به پشتوانه بزرگان تئاتر پیش می‌رویم. تئاتر عرصه نقد، تحلیل و حقانیت است.

گیل‌آبادی یادآور شد: سال قبل مدالیوم انجمن به آتیلا پسیانی اهدا شد که دیگر در میان‌مان نیست. یادش را گرامی می‌داریم.

سپس تصاویری از مراسم هجدهمین «شب کارگردان» و سخنان زنده‌یاد آتیلا پسیانی پخش شد.

در ادامه احسان حاجی‌پور دبیر مراسم متن لوح قدردانی از علی شمس را قرائت کرد و سپس با حضور صدرالدین زاهد از علی شمس قدردانی شد.

علی شمس گفت: ممنونم که انجمن به یاد من بود. من حرفی نمی‌زنم که جشن امشب به حاشیه نرود. امیدوارم مسیر چرخ روزگار به شکل دیگری بچرخد که هر کدام از ما تئاتر مدنظر خود را روی سحنه ببریم و هیچ رنج و عذابی گریبان‌مان را نگیرد.

در ادامه آرش دادگر عضو هیأت‌مدیره انجمن صنفی کارگردانان تئاتر روی صحنه رفت و ضمن قرابت متن لوح قدردانی علیرضا کوشک‌جلالی، گفت: یک سال پیش تماس تلفنی داشتم و کارگردان بزرگی با من تماس گرفت. از لقب استاد برای او استفاده کردم ولی او گفت که از واژه استاد استفاده نکن. علیرضا کوشک جلالی برای من همچنان استاد است و اعتبار بین‌المللی به تئاتر ایران داده است.

سپس علیرضا کوشک‌جلالی که روی ویلچیر نشسته بود در سخنانی کوتاه گفت: آرزو دارم که دیگر خبر اعدام نشنویم.

در ادامه پیام صوتی ژاله علو برای حاضران در مراسم پخش شد. وی در ابتدای این پیام از اینکه به دلیل کسالت نتوانسته در جمع حضور پیدا کند، عذرخواهی کرد.

وی در ادامه پیام خود یادآور شد: هنر والای تئاتر برای من ارزشمند بوده و با اشتیاق تمام کار هنر را دنبال کردم. من کار تئاتر را از ۱۳۲۷ در تئاتر تهران شروع کردم. سپس در تئاتر فردوسی و پس از آن در تئاتر فرهنگ به ایفای نقش پرداختم.

وی به ذکر نام کارگردان‌ها و نمایش‌هایی که همکاری داشت پرداخت و یادآور شد: در ادامه در سینما و رادیو نیز فعال شدم.

علو تاکید کرد: فکر می‌کنم بزرگترین ارزش برای هر هنرمندی این است که نتیجه کارهای خود را توسط مردم ببیند. خوشحالم کارهایی کردم که همچنان بین مردم به نیکی از آن یاد می‌شود و خوشحالم کارهایی کردم که مردم از آن‌ها راضی هستند.

در ادامه اصغر همت لوح قدردانی از کوشک‌جلالی را به وی اهدا کرد.

سپس محمد رحمانیان روی صحنه حضور پیدا کرد و بخشی از نمایش رادیویی «روزهای رادیو» را که اشاره‌ای به ژاله علو و رقیه چهره‌آزاد داشت، خواند.

وی خطاب به کوشک‌جلالی گفت: حضور تو برای تئاتر ایران مانند یک معجزه است، بمانی برای‌مان.

سپس متن لوح قدردانی از ژاله علو را قرائت کرد و ایرج راد به نمایندگی از ژاله علو لوح و نشان مدنظر را دریافت کرد.

در این بخش از مراسم، هایده حائری خطاب به حاضران در مراسم گفت: من از مردم قدردانی می‌کنم که قدر هنرمندان‌شان را می‌دانند و در این مراسم حضور پیدا کردند. هنرمندان تلاش می‌کنند با فعالیت‌های خود هنر را پیش ببرند گرچه همه چیز بر علیه‌شان است.

حائری در ادامه به طنز بیان کرد: حیف است که جایزه ژاله علو عزیز را ۲ آقا بگیرند، به همین دلیل آمدم و جایزه ژاله علو عزیز را می‌گیرم.

در این بخش از مراسم تصاویری از گفت‌وگوی محمد رحمانیان با اکبر زنجانپور پخش شد که طی آن زنجانپور به ذکر خاطراتی از نحوه حضور خود در عرصه بازیگری و تجربه همکاری با حمید سمندریان و جمیله شیخی پرداخت.

سپس محمود دولت‌آبادی روی صحنه رفت و یادی از مهدی فتحی به عنوان دوست مشترک خود و زنجانپور کرد و گفت: روزی مهدی به اکبر گفت کسانی که هنر کار نمی‌کنند چه می‌کنند؟ من در عجب بودم از افقی که پیش روی این ۲ عزیز شکل گرفته است. اکبر سعی کرده که همیشه هنر بورزد ولی موانع خیلی وقت‌ها اجازه نداده است. این اجتماع به نشانه دوستی و ارادت به هنرمندان تئاتر تشکیل شده و بسیار گرامی است.

وی یادآور شد: لازم نیست که حتماً چیزی بشود. همین که سرپا هستید و همین شب‌ها را برپا می‌کنید یعنی شدن. امیدوارم همیشه پاینده باشید.

سپس محمد رحمانیان مجدداً روی صحنه رفت و گفت: اولین بار استاد را در «آتش بدون دود» و سپس در کارهای تلویزیونی دیدم. بعد از آن تماشای نمایش «همه پسران من» به کارگردانی اکبر زنجانپور باعث شد بفهمم که در زندگی به جای درستی رسیده‌ام. کار درخشانی بود که لحظه‌لحظه‌اش کلاس درس بود.

وی خطاب به زنجانپور تاکید کرد: از صمیم قلبم خیلی از شما متشکرم آقای زنجانپور.

سپس تصاویری از نمایش «چشم اندازی از پل» به کارگردانی حمید سمندریان در سال ۱۳۵۱ پخش شد که اکبر زنجانپور در جوانی خود در آن به ایفای نقش پرداخته بود.

در ادامه مسعود دلخواه نیز روی صحنه رفت و گفت: اکبر زنجانپور مثل هیچ کسی نیست؛ بازیگر و کارگردانی توانا و از همه مهمتر انسانی شریف و دوست‌داشتنی است.

وی تاکید کرد: اکبر زنجانپور بودن ساده نیست و دشوار است، از این رو صحبت کردن درباره او هم دشوار است.

دلخواه یادآور شد: وقتی نمایش «سیزوئه بانسی مرده است» با کارگردانی رکن‌الدین خسروی را دیدم، بازی اکبر زنجانپور حیرت‌زده‌ام کرد.

وی تصریح کرد: حق اکبر زنجانپور این است که جایزه‌ای به نام وی به بازیگران تئاتر اهدا شود.

نوید محمدزاده دیگر سخنران این مراسم بود که گفت: وقتی قرار باشد درباره استاد صحبت کنم، خجالت می‌کشم. خیلی دوست‌تان دارم. امیدوارم قسمت باشد تا روی صحنه با شما نفس بکشم و قسمت باشد روی صحنه تئاتر از شما یاد بگیرم.

سپس شهرام گیل‌آبادی مجدداً روی صحنه رفت و عنوان کرد: در بیش از ۳۰ سالی که در رادیو بودم، صدای رامین فرزاد از گوشم خارج نمی‌شود که ته مانده غذاها را به گربه‌ها می‌داد و برای‌شان «هملت» می‌خواند. سعادت این را داشتم که تجربه حضور در خدمت بزرگان را داشته باشم. مهدی فتحی روبه‌روی دیوار می‌ایستاد و دیالوگ‌های خود را مرور می‌کرد. ما با حکمت‌های مختلف از جمله آموزش در رادیو مواجه بودیم.

وی یادآور شد: دیدن حرکات معلم بزرگی چون اکبر زنجانپور درس‌های بزرگی برای من داشت. چیزی که از این نسل بزرگ عاید من شد این بود که نظم توسعه فکری، دانایی و درایت، سکوت را به همراه می‌آورد. استاد زنجانپور با اندیشه و آثار خود عالم دیگران را ارتقا داد. اکبر زنجانپور در عالم هنر از آبروهای زمین است.

در ادامه پرویز ممنون روی صحنه حضور پیدا کرد و گفت: من از خاطرات هنرجویی و دانشجویی اکبر می‌گویم. اولین بار که دعوت شدم برای تدریس در دانشگاه، نمایشی را از بهمن فرسی دیدم و اکبر زنجانپور نقش اصلی را بازی می‌کرد. مونولوگی طولانی داشت و من تحت تأثیر صدا و بیان اکبر زنجانپور قرار گرفتم.

وی یادآور شد: اکبر از جمله ۴ نفری بود که در دانشگاه به آن‌ها عشق می‌ورزیدم و آخری آذر فخر بود که رفت. من و اکبر اختلاف سنی زیادی نداشتم.

ممنون تاکید کرد: زنجانپور بدون شعار کار می‌کرد. فردی با شخصیت بود که برای هم حرمت قائل بودیم. اکبر همیشه محترم و بسیار جدی بود.

اکبر زنجانپور در ادامه و در میان تشویق همگان روی صحنه رفت و گفت: این تعریف‌ها مسؤولیت آدم را زیاد می‌کند، اینکه هنر و نخ مرتبط هنر یعنی مخاطب را جدی بگیریم. ما تلاش می‌کنیم تا ارتباط نانوشته و ناگفته را در تئاتر ایجاد کنیم.

وی تاکید کرد: وظیفه ما هنرمندان تئاتر این است که تصویری که دیده نمی‌شود بسازیم و آنچه شنیدنی نیست بشنویم و به مخاطب ارائه دهیم. زمانی به این مهم می‌رسیم که کمتر حرف بزنیم.

زنجانپور تصریح کرد: هنریک ایبسن می‌گوید قوی‌ترین انسان کسی است که تنهاترین است. بگردیم و تنهایی‌های خود را پیدا کنیم.

در پایان گیل‌آبادی متن لوح قدردانی از زنجانپور را قرائت کرد و نکوداشت اکبر زنجانپور با حضور محمود دولت‌آبادی، محمد رحمانیان، پرویز ممنون، ایرج راد، اسماعیل خلج و چند تن از چهره‌های هنری برگزار شد.

کد خبر 6091406 فریبرز دارایی

دیگر خبرها

  • کمک مرکز نیکوکاری در یزد به آزادی زندانیان
  • غزه امروز دایره المعارف پرآوازه بی‌اخلاقی‌های غرب است
  • اعضای بدن بانوی دشتستانی به بیماران نیازمند اهدا شد
  • تبریک عاشقانه به مناسبت تولد بهرام رادان + عکس
  • کمک ۳ میلیارد ریالی خیران به مرکز نگهداری معلولان
  • کمک ۳ میلیارد ریالی خیران به مرکز نگهداری معلولان در فسا
  • فیلم/شمسایی قهرمانی آسیا را به «شهید غیرت» اهدا کرد
  • شمسایی: قهرمانی آسیا را به «شهید غیرت» اهدا می کنم + ویدئو
  • جایزه‌ای به نام اکبر زنجانپور اهدا شود/آرزوی نویدمحمدزاده چه بود؟
  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»